شهید علی چیت سازان

کم توقع بود.اگر چیزی هم برایش نمی یم حرفی نمی زد. نوروز آن سال پدرش برایش یک جفت کفش .روز دوم فروردین قرار شد برویم دید و بازدید.تا خانواده شال و کلاه کردند علی غیبش زد.وقتی آمد دمپایی پاش بود.گفتم مادر کفشات کو ؟گفت بچه ی سرایدار  مدرسمون  کفش نداشت و زمستان را با این کفش ها سر کرده بود.رفتم کفش ها رابهش دادم و آمدم.

دلیل ص۲۴

 

 

Sobhanchegini.rozblog.com


Sport منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کسب درآمد فایلهای 2015 کمیته علمی کامپیوتر و فناوری اطلاعات آموزشکده فنی ابن حسام شخصی graphicoat.rozblog.com closed فلزیاب افشار